••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

مطالب ادبی

 زندگی

میزی برای کار...
کاری برای تخت...
تختی برای خواب...
خوابی برای جان....
جانی برای مرگ ...
مرگی برای یاد...
یادی برای سنگ...
این بود زندگی...
+ نوشته شده در سه شنبه 5 مرداد 1400برچسب:مطالب ادبی,زندگی,کار,مرگ, ساعت 18:16 توسط آزاده یاسینی


مطالب ادبی

گشاده دست باش ،جاری باش ،كمك كن (مثل رود)

باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)
اگركسی اشتباه كردآن رابه پوشان (مثل شب)
وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)
متواضع باش و كبر نداشته باش (مثل خاك)
بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )
اگرمی خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه

مولانا

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 31 فروردين 1400برچسب:مطالب ادبی,مولانا,آینه,دریا,خاک,مرگ,شب,خورشید,رود, ساعت 21:27 توسط آزاده یاسینی


داستان

گویند عارفی قصد حج كرد. فرزندش از او پرسید: پدر كجا می خواهی بروی؟ پدر گفت: به خانه خدایم.پسر به تصور آن كه هر كس به خانه خدا می رود، او را هم می بیند! پرسید: پدر! چرا مرا با خود نمی بری؟ گفت: مناسب تو نیست. پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد و او را با خود برد.هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما كجاست؟ پدر گفت: خدا در آسمان است. پسر بیفتاد و بمرد! پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم كجا رفت؟ از گوشه خانه صدایی شنید كه می گفت: تو به زیارت خانه خدا آمدی و آن را درك كردی. او به دیدن خدا آمده بود و به سوی خدا رفت! دیدن خدا
+ نوشته شده در دو شنبه 3 شهريور 1399برچسب:داستان,عارف,کودک,کعبه,خدا,مرگ,طواف, ساعت 10:0 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ- أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ- وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار او که در آغاز نطفه‌ای گنديده، و در پايان مرداری بد بو است، نه می‌تواند روزی خويشتن را فراهم کند، و نه مرگ را از خود دور نمايد.
(اعتقادی، علمی) 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ سُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ فَقَالَ ع‏
- إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَةٍ- تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا- فَإِنْ كَانَ وَ لَا بُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ يريد إمرأ القيس

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيد بزرگ‌ترين شاعر عرب کيست فرمود:) شاعران در يک وادی روشنی نتاخته‌اند تا پايان کار معلوم شود، و اگر ناچار بايد داوری کرد،
پس پادشاه گمراهان، بزرگ‌ترين شاعر است.
(هنری، علمی)

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 20 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,علمی,هنری,فرزند آدم,فخر فروشی,نطفه,مردار,روزی,مرگ,شاعر,پادشاهان گمراه, ساعت 9:52 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ ع- قَالَ لِلْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ مُعَزِّياً عَنِ ابْنٍ لَهُ: إِنْ صَبَرْتَ صَبْرَ الْأَكَارِمِ- وَ إِلَّا سَلَوْتَ سُلُوَّ الْبَهَائِمِ

و درود خدا بر او، فرمود: (در روايت ديگری آمد که اشعث بن قيس را در مرگ فرزندش اينگونه تسليت داد:) يا چون مردان بزرگوار شکيبا، و يا چون چهارپايان بی تفاوت باش.
 
(اخلاقی، تربيتی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع فِي صِفَةِ الدُّنْيَا: تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِيَائِهِ- وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ- بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ فَارْتَحَلُوا

 و درود خدا بر او، فرمود: (در وصف دنيای حرام) (دنيا) فريب می‌دهد، زيان می‌رساند و تند می‌گذرد. از اين رو خدا دنيا را پاداش دوستان خود نپسنديد، و آن را جايگاه کيفر دشمنان خود قرار نداد، و همانا مردم دنيا چون کاروانی باشند که هنوز بار انداز نکرده کاروان سالار بانگ کوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.
(اعتقادی، اخلاقی)
 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 11 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,اعتقادی,مرگ,فرزند,مردان بزرگوار,چهارپا,دنیا,کاروان, ساعت 12:28 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ وَ مَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً لَمْ يُعْطَ قَائِماً وَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ- فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ- وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ

و درود خدا بر او، فرمود: مرگ بهتر از تن به ذلّت دادن و به اندک ساختن بهتر از دست نياز به سوی مردم داشتن است. اگر به انسان نشسته در جای خويش چيزی ندهند. با حرکت و تلاش نيز نخواهند داد، روزگار دو روز است، روزی به سود تو، و روزی به زيان تو است، پس آنگاه که به سود تو است به خوشگذرانی و سرکشی روی نياور، و آنگاه که به زيان تو است شکيبا باش،
 
(اخلاقی، اجتماعی) 
 
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع نِعْمَ الطِّيبُ الْمِسْكُ خَفِيفٌ مَحْمِلُهُ عَطِرٌ رِيحُهُ

 

و درود خدا بر او، فرمود: چه خوب است عطر مشک، تحمّل آن سبک و آسان، و بوی آن خوش و عطر آگين است.
(تجمّل و زيبايی، بهداشتی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ- وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چه بسيار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسيدند، و چه بسيار کسانی که در آغاز شب بر او حسد می‌بردند و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند
 
(اخلاقی، معنوی)
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع الْكَلَامُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ- فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ- فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ- فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً

 

و درود خدا بر او، فرمود: سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشی، و چون گفتی، تو در بند آنی، پس زبانت را نگهدار چنانکه طلا و نقره خود را نگه می‌داری، زيرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد يا نعمتی را جلب کرد.
(اخلاقی، تربيتی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 25 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند معنوی,تربیتی,انسان,مرگ,سخن,زبان,نعمت, ساعت 18:21 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قِيلَ لَهُ ع لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتِهِ وَ تُرِكَ فِيهِ- مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ- فَقَالَ ع مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند اگر در خانه مردی را به رويش بندند، روزی او از کجا خواهد آمد فرمود) از آن جايی که مرگ او می‌آيد
 
(اعتقادی)
 
 
 
 
 
 

وَ عَزَّى قَوْماً عَنْ مَيِّتٍ مَاتَ لَهُمْ فَقَالَ ع- إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَيْسَ لَكُمْ بَدَأَ- وَ لَا إِلَيْكُمُ انْتَهَى- وَ قَدْ كَانَ صَاحِبُكُمْ هَذَا يُسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ- فَإِنْ قَدِمَ عَلَيْكُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَيْهِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (مردمی را در مرگ يکی از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مردن از شما آغاز نشده، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر می‌رفت، اکنون پنداريد که به يکی از سفرها، رفته، اگر او باز نگردد، شما به سوی او خواهيد رفت.
(اخلاق اجتماعی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 13 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاق اجتماعی,پند اعتقادی,روزی,مرگ,سفر,تسلیت, ساعت 14:16 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ

و درود خدا بر او، فرمود: سخت‌ترين گناه، آن که گناهکار آن را کوچک بشمارد.
 
(اخلاقی) 
 
 
 
 
 



وَ قَالَ ع مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ- وَ مَنْ رَضِيَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ- وَ مَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ- وَ مَنْ كَابَدَ الْأُمُورَ عَطِبَ- وَ مَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ- وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ- وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ- وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ- وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ- وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ- وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ- وَ مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا- ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ- وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ- وَ مَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ- رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِالْيَسِيرِ- وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ- قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيهِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در عيب خود بنگرد از عيب جويی ديگران باز ماند، و کسی که به روزی خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگين نباشد، و کسی که شمشير ستم بر کشد با آن کشته شود، و آن کس که در کارها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد، و هر کس خود را در گردابهای بلا افکند غرق گردد، و هر کس به جاهای بد نام قدم گذاشت متّهم گرديد. و کسی که زياد سخن می‌گويد زياد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسيار اشتباه کرد، شرم و حياء او اندک است، و آن که شرم او اندک، پرهيزکاری او نيز اندک خواهد بود، و کسی که پرهيزکاری او اندک است دلش مرده، و آن که دلش مرده باشد. در آتش جهنّم سقوط خواهد کرد. و آن کس که زشتی‌های مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتی‌ها را مرتکب شود، پس او احمق واقعی است. قناعت، مالی است که پايان نيابد، و آن کس که فراوان به ياد مرگ باشد در دنيا به اندک چيزی خشنود است، و هر کس بداند که گفتار او نيز از اعمال او به حساب می‌آيد جز به ضرورت سخن نگويد.
(اخلاقی، معنوی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 َ قَالَ ع لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- لَكَانَ يَجِبُ أَلَّا يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمی‌داد، لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت‌هايش نافرمانی نشود.
(اعتقادی، اخلاقی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع وَ قَدْ عَزَّى الْأَشْعَثَ بْنَ قَيْسٍ عَنِ ابْنٍ لَهُ يَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ- فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ- وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ- يَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ- جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ- وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ- يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ- وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (جهت تسليت گفتن به اشعث بن قيس در مرگ فرزندش) ای اشعث اگر برای پسرت اندوهناکی، به خاطر پيوند خويشاوندی سزاواری، امّا اگر شکيبا باشی هر مصيبتی را نزد خدا پاداشی است. ای اشعث اگر شکيبا باشی تقدير الهی بر تو جاری می‌شود و تو پاداش داده خواهی شد و اگر بی تابی کنی نيز تقدير الهی بر تو جاری می‌شود و تو گناه کاری. ای اشعث پسرت تو را شاد می‌ساخت و برای تو گرفتاری و آزمايش بود، و مرگ او تو را اندوهگين کرد در حالی که برای تو پاداش و رحمت است.
(اخلاق اجتماعی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ- وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ- وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ- وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ- وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ

و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم از خدايی بترسيد که اگر سخنی گوييد می‌شنود، و اگر پنهان داريد می‌داند، و برای مرگی آماده باشيد، که اگر از آن فرار کنيد شما را می‌يابد، و اگر بر جای خود بمانيد شما را می‌گيرد، و اگر فراموشش کنيد شما را از ياد نبرد.
(اخلاقی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لَا يُزَهِّدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ- فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ- وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ- أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ- وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

 و درود خدا بر او، فرمود: ناسپاسی مردم تو را از کار نيکو باز ندارد، زيرا هستند کسانی، بی آن که از تو سودی برند تو را می‌ستايند، چه بسا ستايش اندک آنان برای تو، سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد. (و خداوند نيکوکاران را دوست دارد)
(اخلاقی، اجتماعی)
 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 24 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,خدا,ترس,مرگ,ناسپاس,نیکوکاری, ساعت 16:46 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا- وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ- وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ- وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ- وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى- وَ لَا يَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ- فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ- فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ- وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ شَيْ‏ءٍ شَرَفاً- إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِي هَدْمِ مَا بَنَيَا وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا

 و درود خدا بر او، فرمود: همانا انسان در دنيا تخته نشان تيرهای مرگ، و ثروتی است دستخوش تاراج مصيبت‌ها: با هر جرعه نوشيدنی، گلو رفتنی، و در هر لقمه‌ای، گلوگير شدنی است، و بنده نعمتی به دست نياورد جز آن که نعمتی از دست بدهد، و روزی به عمرش افزوده نمی‌گردد جز با کم شدن روزی ديگر پس ما ياران مرگيم، و جان‌های ما هدف نابودی‌ها، پس چگونه به ماندن جاودانه اميدوار باشيم. در حالی که گذشت شب و روز بنايی را بالا نبرده جز آن که آن را ويران کرده، و به اطراف پراکند
 (اخلاقی)
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ- فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم، آنچه را که بيش از نياز خود فراهم کنی، برای ديگران اندوخته‌ای.
(اخلاقی، اقتصادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,انسان,مرگ,آخرت,مصیبت,نعمت,دسترنج,مال, ساعت 16:57 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي- الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ- وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ- وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ

 و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان می‌شناسانم که پيش از من کسی آنگونه معرّفی نکرده باشد. اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئوليّت‌ها، و انجام مسئوليّت‌ها همان عمل کردن به احکام دين است.
(معنوی، اعتقادی)
 
 
 

وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ- وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ- فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ- وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ- وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً- وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى- وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى- وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گريزد، و سرمايه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنيا چون تهيدستان زندگی می‌کند، امّا در آخرت چون سرمايه‌داران محاکمه می‌شود. و در شگفتم از متکبّری که ديروز نطفه‌ای بی‌ارزش، و فردا مرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرينش پديده‌ها را می‌نگرد و در وجود خدا ترديد دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می‌بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن کس که پيدايش دوباره را انکار می‌کند در حالی که پيدايش آغازين را می‌نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد می‌کند امّا جايگاه هميشگی را از ياد برده است.
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع شَتَّانَ مَا بَيْنَ عَمَلَيْنِ- عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ- وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ يَبْقَى أَجْرُهُ

و درود خدا بر او، فرمود: چقدر فاصله بين دو عمل دور است: عملی که لذّتش می‌رود و کيفر آن می‌ماند، و عملی که رنج آن می‌گذرد و پاداش آن ماندگار است 
(اخلاقی) 
 
 
 

وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ- كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ- وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ- وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ- نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ- ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ-
 
 و درود خدا بر او، فرمود: (در پی جنازه‌ای می‌رفت و شنيد که مردی می‌خندد.) گويی مرگ بر غير ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می‌گردند، در حالی که بدن‌هايشان را به گورها می‌سپاريم، و ميراثشان را می‌خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه‌ايم آيا چنين است، که اندرز هر پند دهنده‌ای از زن و مرد را فراموش می‌کنيم و خود را نشانه تيرهای بلا و آفات قرار داديم.
(اخلاقی، اجتماعی)

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,عمل,رنج,مرگ,میراث, ساعت 11:47 توسط آزاده یاسینی


حقایق تلخ زندگی که باید آن‌ها را بپذیرید

  گاهی با حقیقت‌هایی از زندگی روبرو می‌شویم که درک و قبول آن‌ها به اندازه‌ی فرو بردن یک قرص بزرگ و سفت بدون آب، سخت است. اما اگر می‌خواهید واقعا از زندگی‌تان لذت ببرید، باید حقیقت‌های غیرقابل اجتناب را بپذیرید تا لحظه‌های عمرتان را صرف چیز‌هایی کنید که برای‌تان مهم هستند.

در این مطلب به حقیقت‌های بیرحمانه‌ای از زندگی اشاره می‌کنیم که بیشتر ما از پذیرفتن آن‌ها می‌ترسیم. اما این حقیقت‌ها هر چند که دردناک و ناخوشایند هستند، می‌توانند به ما کمک کنند زندگی‌مان را سروسامان دهیم و بیشترین بهره را از روز‌های عمرمان که نمی‌دانیم چقدر قرار است باشد، ببریم.

حقایق تلخ زندگی را بپذیرید تا زندگی‌تان شیرین‌تر شود

روزی دیگر زنده نخواهیم بود

همه‌ی ما دوست داریم فکر کنیم فنا ناپذیریم، اما اینگونه نیستیم. پس دست از «ای کاش‌ها» و «چه می‌شد اگرها» بردارید و شروع کنید به لذت بردن از هر آنچه هم اکنون وجود دارد. فقط آرزو کردن و رویاپردازی شما را به جایی نمی‌رساند؛ اگر فکر می‌کنید آرزویی که دارید دست یافتنی است پس دست به عمل بزنید. شاید کلیشه‌ای به نظر برسد، اما ارزش یادآوری را دارد: شما فقط یک بار فرصت زندگی کردن دارید، پس بهترین استفاده را از این فرصت بکنید.

همه‌ی دوروبری‌های‌تان روزی میمیرند

پدر و مادرتان را در آغوش بکشید و به آن‌ها بگویید چقدر دوست‌شان دارید. آن‌ها روزی نخواهند بود و فقط عکس‌شان را می‌توانید ببینید. تصور نکنید خودشان می‌دانند چقدر دوست‌شان دارید؛ دوست داشتن را باید به زبان بیاورید و نشان دهید. هیچکس همیشه زنده نیست، درست است؟ پس به عزیزان‌تان بگویید چقدر برای‌تان مهم‌اند و عاشق‌شان هستید. برای رابطه‌های صمیمی و نزدیک‌تان تلاش کنید و مراقب‌شان باشید. مهربانی و همدلی از راه‌های مراقبت از رابطه‌اند. با هم خوش بودن را فراموش نکنید! وقتی زندگی‌تان به پایان برسد، تنها چیزی که از شما می‌ماند، محبت و دوستی است.

پول شما را خوشحال نمی‌کند

فرقی نمی‌کند چقدر سخت کار و تلاش کنید، به هر حال پول برای‌تان شادی نمی‌خرد. بله شما به پول برای زندگی کردن نیاز دارید، اما فراتر از آن، ضامن خوشحالی‌تان نیست. با پول زیاد، چیز‌های فراوانی می‌توانید بخرید، اما این «چیزها» فقط در کوتاه مدت می‌توانند شما را راضی کنند.

چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی لذت کوتاه مدت‌تان تمام شود؟ دوباره و دوباره به دنبال‌شان می‌روید و در سیکلی که هرگز پایانی ندارد گرفتار خواهید شد. شادی واقعی از صلح درون ناشی می‌شود. تحقیقی که در دانشگاه سن فرانسیسکو انجام شده نشان می‌دهد افرادی که برای کسب تجربیات پول خرج می‌کنند، شادتر از افرادی هستند که برای خرید وسایل پول خرج می‌کنند و احساس بهتری نسبت به زندگی دارند.

به دنبال شادی گشتن باعث می‌شود نتوانید پیدایش کنید

گذشته را نمی‌توانید تغییر دهید. آینده هم هنوز روی نداده است. تنها چیزی که وجود دارد، زمان حال است. به دنبال شادی رفتن به این معنی است که در لحظه زندگی نمی‌کنید، چون باور دارید که شادی جایی در بیرون از وجود خودتان است و باید به دنبالش بگردید. اما حقیقت این است که:

شادی فقط از درون‌تان ناشی می‌شود؛ و تنها راه خلق آینده‌ای بهتر برای خودتان و دیگران این است که لحظه را پاس بدارید و زودتر دست به عمل بزنید. شما لذت بردن از زمان حال‌تان را شروع کنید تا فردا خودش از راه برسد.

وقت صرف کردن برای دیگران بیشتر از پول صرف کردن بر

زندگی‌تان اثر می‌گذارد

اگر برای ارتباط با دیگران وقت بگذارید، این ارتباط به گونه‌ای بر زندگی‌تان اثر می‌گذارد که حتی نمی‌توانید تصورش را بکنید. وقت صرف کردن برای ارتباط‌های موثر و صمیمی با انسان‌هایی که به شما انرژی می‌دهند و برای‌تان ارزش قائل هستند، شما را شارژ و بانشاط می‌کند. کمک کردن به دیگران همیشه قابل ستایش است و هر چند وظیفه دارید خانواده‌تان را تامین کنید، اما در قبال پاسخ دادن به نیاز‌های عاطفی‌شان نیز مسئولیت دارید. عزیزان شما نیاز دارند با آن‌ها و درکنارشان باشید. عشق و ارتباط همیشه بیشتر از پول ارزش دارد.

شما نمی‌توانید همه را شاد و راضی نگه دارید

نگران این نباشید که چرا نمی‌توانید همه را از خود راضی نگه دارید. شما مسئول شادی دیگران نیستید. اگر تمام وقت‌تان را صرف راضی نگه داشتن دیگران کنید، بالاخره روزی خسته و فرسوده می‌شوید و می‌بینید هیچ انرژی برای خودتان باقی نمانده و ضمنا هنوز هم هستند کسانی که از شما ناراضی‌اند. اگر چیزی برخلاف باور‌های فردی شماست، در مقابلش بایستید و فکر نکنید باید با همه چیز موافق باشید تا کسی دلخور نشود. اگر می‌خواهید از عمرتان بهره ببرید، مدام خشنود کردن دیگران را فراموش کنید و هر جا که لازم بود قاطعانه «نه» بگویید.

کمال گرایی و تلاش برای تائید گرفتن از دیگران نابودتان

خواهد کرد

اگر هر روز مقابل آینه بایستید با این هدف که عیب و ایرادهای‌تان را به رخ خودتان بکشید، زودتر از آنچه فکر کنید پیر خواهید شد. سعی نکنید از کاستی‌های‌تان فرار کنید، اما به دنبال کامل و بی‌عیب بودن هم نباشید، چون پیدایش نمی‌کنید. اگر همیشه در حال تلاش برای تغییر دادن خودتان باشید، هرگز شاد نخواهید بود. شادی و قدرت واقعی از همان چیزی که واقعا هستید نشات می‌گیرد.

زیبا بودن یعنی خود واقعی‌تان بودن. شما نیازی ندارید که دیگران تائیدتان کنند؛ خود شما باید خودتان را قبول داشته باشید. اگر گُل نیلوفر آبی متولد شده‌اید، یک نیلوفر آبی زیبا باشید، سعی نکنید تبدیل به گُل مگنولیا شوید! اگر مدام در جستجوی تائید دیگران باشید و سعی کنید خودتان را تغییر دهید تا با معیار‌های دیگران جور شوید، تمام زندگی‌تان را زجر خواهید کشید. شادی و رضایت واقعی شما در باور خودتان نهفته است، در اعتماد بنفسی که به خود دارید و در ایمانی که به خود آورده‌اید.

حقایق تلخ زندگی را بپذیرید تا زندگی‌تان شیرین‌تر شود

احساسات مهم‌اند، اما همه چیز نیستند

اگر تصور می‌کنید افکار و احساسات شما، قدرت مطلق زندگی‌تان هستند، دوباره فکر کنید. احساسات باعث می‌شوند کار‌های جالبی بکنیم، اما برخی از احساسات ما منتهی به کار‌های خوشایندی نمی‌شوند. به جای اینکه خودتان را گول بزنید و احساسات واقعی‌تان را پنهان کنید، به حس واقعی‌تان توجه کنید. خشم، فرسودگی، اضطراب و اندوه احساس‌هایی کاملا طبیعی هستند و هیچکس نمی‌تواند بگوید تجربه‌شان نکرده است، پس انکارشان نکنید.

وقتی آن‌ها را می‌پذیرید و به آن‌ها فرصت بروز می‌دهید، خودشان رهای‌تان می‌کنند. قوی‌ترین هیجانات ما تعیین کننده‌ی نحوه‌ی رفتار و تفکر ما هستند و می‌توانند شخصیت ما را به بدترین شکل ممکن تحت تاثیر قرار دهند. اما چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است:

احساسات ما فقط احساس هستند، نه چیزی بیشتر! این رفتار و معنایی که شما به احساسات خود ربط می‌دهید است که رابطه‌ی شما با هیجانات‌تان را تعریف می‌کند.

شما مسئول خودتان هستید

هیچکس قرار نیست به خاطر شما زندگی کند. همه‌ی ما افرادی را می‌شناسیم که در سنین میانسالی، هنوز وابسته و بی‌هدف‌اند و به تنهایی از پس زندگی خود برنمی‌آیند. این افراد هنوز مسئولیت خود را نپذیرفته‌اند، برای همین دست به هیچ کاری نمی‌زنند. این واقعیت را نمی‌توان منکر شد که زندگی گاهی غیرمنصفانه است و برخی از افراد شانس کمتری نسبت به بقیه دارند. اما همان اندازه که شانس و سرنوشت واقعیت دارد، به همان اندازه هم مسئول زندگی خود هستید و باید از تمام توانایی‌ها و امکانات خود بهترین استفاده را بکنید؛ راه دیگری ندارید!

مقصر دانستن دیگران تنها نتیجه‌ای که دارد، تلخی و خشم و ضعف است. روزی که متوجه شوید مسئول روشی هستید که در برابر چالش‌ها و سختی‌های زندگی‌تان در پیش می‌گیرید، می‌بینید که قدرت‌تان چند برابر می‌شود، چون دیگر خود را متکی به دیگران نمی‌دانید و منتظر هیچکس دیگر نیستید.

روزی می‌رسد که خواهید دید چیز‌هایی که نگران‌تان

می‌کردند دیگر برای‌تان اهمیتی ندارند

یک روز به این نتیجه می‌رسید که تمام چیز‌هایی که برای‌شان نگران بودید، دیگر مهم نیستند. خوشبختانه زمانی به این مسئله پی می‌برید که هنوز فرصت دارید تا کار‌هایی را انجام دهید که دوست دارید، بدون اینکه نگرانی‌های گذشته را با خود حمل کنید.

به گفته‌ی وینستون چرچیل: «وقتی به تمام نگرانی‌های گذشته‌ام نگاه می‌کنم، به یاد داستان پیرمردی می‌افتم که هنگام مرگ گفته بود در زندگی‌اش مشکلات بسیار بسیار زیادی داشته که بیشتر آن‌ها هرگز اتفاق نیفتادند!».

استعداد بدون تلاش، نابود شدنی است

اگر خداوند به شما استعدادی داده است یا می‌خواهید استعدادی را کسب کنید، منتظر نمانید؛ پرورشش دهید و به آن ببالید. خودتان را باور کنید، شما جسارت‌هایی دارید که هنوز کشف‌شان نکرده‌اید و بیشتر از آنچه فکر می‌کنید بااستعدادید، فقط نیاز به تمرین و تلاش و پشتکار دارید تا استعدادتان را بروز دهید. تنها استعداد داشتن کافی نیست. استعدادی که تمرین داده نشود، محو و نابود خواهد شد.

حقایق تلخ زندگی را بپذیرید تا زندگی‌تان شیرین‌تر شود

کاری را که امروز می‌توانید انجام دهید انجام دهید، شاید

فردایی نباشد

زمان حال، تنها چیزی است که وجود دارد، نه گذشته مهم است و نه کسی از آینده خبر دارد. شاید فردایی وجود نداشته باشد، پس تعلل نکنید و کاری را که امروز شدنی است برای فردا نگذارید. شاید هرگز فرصت انجام آن را پیدا نکنید.

زندگی قرار نیست راحت باشد، گلایه نکنید

به نظر می‌رسد برای عده‌ای از افراد، شکایت کردن و غُر زدن، شیوه‌ای از زندگیست. بودن در کنار آدم‌هایی که مدام آه و ناله می‌کنند واقعا خسته کننده و طاقت فرساست. زندگی برای هیچکس ساده نیست و قرار هم نبوده که ساده باشد. اگر زندگی دیگری می‌خواهید، بسیار خب! به دنبالش بروید و کاری بکنید. از دیگران گله کردن و پیوسته بهانه گرفتن، شما را تنها و ناامید خواهد کرد. هیچکس قرار نیست زندگی‌تان را تغییر دهد.

دانسته‌های‌تان را در اختیار دیگران بگذارید

اگر چیزی را می‌دانید و مطمئنید که به درد دیگران هم خواهد خورد، پس آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. اجازه ندهید خودخواهی جلوی کمک و مهربانی‌تان را بگیرد. دنیا بدون مهربانی و همدلی جای بسیار سخت‌تری برای همه از جمله خودتان خواهد شد. برای آنچه باور دارید درست است بایستید و از حرف زدن نترسید. هیچ چیز بدی تا زمانی که شهامت گفتن حقیقت را پیدا نکنید، اصلاح نخواهد شد. اگر به حقیقتی آگاه هستید آن را افشا کنید؛ دنیا به طرز عجیبی تشنه‌ی حقیقت است.

روی خودتان سرمایه گذاری کنید تا زندگی‌تان را نبازید

منفعل نباشید. اگر کاری هست که دوست دارید برای دل خودتان انجامش دهید، تصمیم به انجامش بگیرید. وقت گذاشتن برای خودتان هرگز کار بدی نیست. شما وظیفه دارید از جسم و روح‌تان به بهترین شکل ممکن مراقبت کنید. آرامش و توجهی که امروز به خودتان هدیه می‌دهید، سرمایه گذاری بلند مدتی است که نتیجه‌اش را سال‌ها بعد هم می‌بینید. آرامش ذهنی، ضروری‌ترین ابزاری است که برای غلبه بر چالش‌های حتمی زندگی به آن نیاز دارید.

وقتی با سختی‌ها روبرو می‌شوید، فقط واکنش شماست

که اهمیت دارد

فرقی نمی‌کند اتفاقی که برای‌تان روی داده چقدر بد است؛ این واکنش شماست که اهمیت دارد. تسلیم شدن هرگز ایده‌ی خوبی نیست، واکنش مناسب یعنی دست به کار شدن. تنها چیزی که در شرایط سخت و ظاهرا غیرقابل کنترل، در کنترل شماست، نگرش‌تان است.

ما نمی‌توانیم اجتناب ناپذیر‌های زندگی را تغییر دهیم. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم این است که با تمام توانمندی‌ها و امکاناتی که داریم، نقش خود را بازی کنیم و چیزی که به بازی ما قدرت می‌دهد، نگرش و طرز فکر ماست. زندگی ده درصد چیزی است که برای‌مان روی می‌دهد و نود درصد واکنشی است که به آن نشان می‌دهیم.

حقایق تلخ زندگی را بپذیرید تا زندگی‌تان شیرین‌تر شود

به دنبال معانی و هدف‌های عمیق‌تری باشید

زندگی، کنکاش و کشف است. سطحی نگاه نکنید، سوال بپرسید و کنجکاو باشید. کنجکاوی شما را جوان و فعال نگه می‌دارد. یادتان باشد: مفهوم زندگی، کشف راز‌های کهن و واقعیت‌های پنهانی نیست که برای اکثر افراد دست یافتنی نیستند، بلکه زندگی آگاهی و هوشیاری نسبت به خود است و درک این که معنایی که به دنبالش هستید، در درون خود شماست و فقط باید آن را بشناسید. نیاز‌های واقعی‌تان را نادیده نگیرید و مرز بین آرزو و رویای محال را تشخیص دهید. جاه طلبی فایده‌ای ندارد، مگر اینکه در جهت‌شان حرکت کنید و از مرحله‌ی خیال پردازی عبور کنید. تلاش هوشمندانه تنها چیزی است که جواب می‌دهد.

زمان، ارزشمندترین چیزی است که در زندگی دارید

منتظر نمانید تا «وقت کافی» برای کاری که دل‌تان می‌خواهد پیدا کنید؛ شما هرگز وقت کافی نخواهید داشت. همین الان کاری را که دوست دارید، با هر چه که هم اکنون دارید انجام دهید. زمان منتظر شما نمی‌ماند.

منبع: hackspirit


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نفسی که می‌کشد، قدمی به سوی مرگ می‌رود.
 
(اخلاقی)





وَ قَالَ ع كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ

و درود خدا بر او، فرمود: هر چيز که شمردنی است پايان می‌پذيرد، و هر چه را که انتظار می‌کشيدی، خواهد رسيد.
(اخلاقی) 
+ نوشته شده در جمعه 15 آذر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,انسان,قدم,مرگ,شمردنی,انتظار کشیدنی,رسیدن, ساعت 15:14 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ- وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ- وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ

 و درود خدا بر او، فرمود: دنيا بدن‌ها را فرسوده، و آرزوها را تازه می‌کند، مرگ را نزديک و خواسته‌ها را دور و دراز می‌سازد، کسی که به آن دست يافت خسته می‌شود، و آن که به دنيا نرسيد رنج می‌برد.
(اخلاقی، علمی)


 

وَ قَالَ ع مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً- فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ- وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ- وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ- مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ

 و درود خدا بر او، فرمود: کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آن که به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد، و پيش از آن که به گفتار تربيت کند، با کردار تعليم دهد، زيرا آن کس که خود را تعليم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظيم است از آن که ديگری را تعليم دهد و ادب بياموزد.
(اخلاقی، تربيتی، مديريّتی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ

 و درود خدا بر او، فرمود: برترين زهد، پنهان داشتن زهد است.
(اخلاقی، معنوی)
 




وَ قَالَ ع إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى

 و درود خدا بر او، فرمود: هنگامی که تو زندگی را پشت سر می‌گذاری و مرگ به تو روی می‌آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.
(اخلاقی)

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند معنوی,برترین زهد,عمر,مرگ, ساعت 12:50 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع فِي الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ- خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ

 و درود خدا بر او، فرمود: (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نيز ياری نکردند.
(سياسی، اخلاق نظامی)
 





وَ قَالَ ع مَنْ جَرَى فِي عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ

و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در پی آرزوی خويش تازد، مرگ او را از پای در آورد.
(اخلاقی) 

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 17 آبان 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اخلاق نظامی,حق,باطل,جنگ,آرزو,مرگ, ساعت 11:7 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ- وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ

 و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنيد،
که اگر مرديد بر شما اشک ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوی شما آيند.
(اخلاقی، اجتماعی)
 




وَ قَالَ ع إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ- فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست يافتی، بخشيدن او را شکرانه پيروزی قرار ده.
(سياسی، اخلاقی)

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 13 آبان 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اجتماعی,معاشرت,مرگ,زندگی,دشمن,بخشش, ساعت 15:44 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 و قال ع الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: فقر و بی نيازی ما پس از عرضه شدن بر خدا آشکار خواهد شد.
(اعتقادی، اقتصادی)
 


 

وَ قَالَ ع: مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ - أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ - وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار او که در آغاز نطفه‌ای گنديده،
و در پايان مرداری بد بو است، نه می‌تواند روزی خويشتن را فراهم کند،
و نه مرگ را از خود دور نمايد.
(اعتقادی، علمی)
+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آبان 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اعتقادی,اقتصادی,علمی,فقر,بی نیازی,فرزندآدم,فخرفروشی,نطفه,مردار,روزی,مرگ, ساعت 14:8 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ وَ مَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً لَمْ يُعْطَ قَائِماً

وَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ - فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ - وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ


 و درود خدا بر او، فرمود: مرگ بهتر از تن به ذلّت دادن و به اندک ساختن بهتر
از دست نياز به سوی مردم داشتن است.
اگر به انسان نشسته در جای خويش چيزی ندهند، با حرکت و تلاش نيز نخواهند داد،
روزگار دو روز است، روزی به سود تو، و روزی به زيان تو است،
پس آنگاه که به سود تو است به خوشگذرانی و سرکشی روی نياور،
و آنگاه که به زيان تو است شکيبا باش
(اخلاقی، اجتماعی)


 
 

وَ قَالَ ع ضَعْ فَخْرَكَ وَ احْطُطْ كِبْرَكَ وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ

 و درود خدا بر او، فرمود: فخر فروشی را کنار بگذار، تکبّر و خود بزرگ بينی را رها کن، به ياد مرگ باش.
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ - وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چه بسيار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسيدند،
و چه بسيار کسانی که در آغاز شب بر او حسد می‌بردند و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند.
 
(اخلاقی، معنوی)



وَ قَالَ ع لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ - فَإِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا
- فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ

 و درود خدا بر او، فرمود: آنچه نمی‌دانی مگو، بلکه همه آنچه را که می‌دانی نيز مگو،
زيرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چيزهايی را واجب کرده که از آنها در روز قيامت بر تو حجّت آورد.
(اخلاقی، تربيتی)

 

 

+ نوشته شده در شنبه 13 مهر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پندمعنوی,تربیتی,مرگ,حسد,شامگاه,زبان,سخن, ساعت 13:28 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قِيلَ لَهُ ع لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتِهِ وَ تُرِكَ فِيهِ -

مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ - فَقَالَ ع مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ

 و درود خدا بر او، فرمود:
(از امام پرسيدند اگر در خانه مردی را به رويش بندند، روزی او از کجا خواهد آمد فرمود)
از آن جايی که مرگ او می‌آيد
(اعتقادی)
 





وَ قَالَ ع أَيُّهَا النَّاسُ لِيَرَكُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ - كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ
- إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ - فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً
- وَ مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ - فَلَمْ يَرَ ذَلِكَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولًا

 و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه کيفر، ترسان بنگرد.
زيرا کسی که رفاه و گشايش را زمينه گرفتار شدن خويش نداند، پس خود را از حوادث ترسناک ايمن می‌پندارد،
و آن کس که تنگدستی را آزمايش الهی نداند پاداشی را که اميدی به آن بود از دست خواهد داد.
(اخلاقی، اقتصادی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ - لَكَانَ يَجِبُ أَلَّا يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمی‌داد،
لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت‌هايش نافرمانی نشود.
(اعتقادی، اخلاقی)
 




وَ قَالَ ع عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص - سَاعَةَ دَفْنِهِ - إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ
- وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ - وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به هنگام دفن رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم)
همانا شکيبايی نيکوست جز در غم از دست دادنت، و بی‌تابی ناپسند است جز در اندوه مرگ تو،
مصيبت تو بزرگ، و مصيبت‌های پيش از تو و پس از تو ناچيزند.
(اعتقادی)
+ نوشته شده در پنج شنبه 21 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اعتقادی,عذاب,نعمت,شکیبایی,غم,مرگ,مصیبت, ساعت 11:13 توسط آزاده یاسینی


شعر

شاخه ها را

از ساقه ها جدا کردیم
چُنان که با زمین بیگانه شدیم
وَ از قلب تپنده ی خاک
ریشه را برکَندیم
تا جایی ,
برای مُردن بنا کنیم
حال
خلاصه ی تمدن
تقدیسِ کشتار است و
بردگی
«آری,
اینچنین بود برادر»
که در«گهواره ی تکرار
تاریخ را
نوشتیم»
پیش از این
پیامبران گفته بودند
«آدمی,
رنج را , زندگی خواهد کرد».
 
ابوالقاسم کریمی
+ نوشته شده در چهار شنبه 23 مرداد 1398برچسب:شعر,ادبی,مرگ,برده,رنج,زندگی, ساعت 20:24 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ - لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ - وَ يُرَجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ - يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ - وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ‏

- إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ - يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ - يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي - يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ - وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ - يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ - وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ - إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِياً - يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ - إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً - تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ - يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ - وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ - إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ - يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ - إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ - وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ - يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ - وَ يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ - فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ - يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى - يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً - يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ - يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ - وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ - فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ - اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ - يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ‏وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ - يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِي نَفْسَهُ - فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِي وَ يَسْتَوْفِي وَ لَا يُوفِي - وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِي غَيْرِ رَبِّهِ وَ لَا يَخْشَى رَبَّهُ فِي خَلْقِهِ قال الرضي - و لو لم يكن في هذا الكتاب إلا هذا الكلام - لكفى به موعظة ناجعة و حكمة بالغة -
و بصيرة لمبصر و عبرة لناظر مفكر

 و درود خدا بر او، فرمود: (مردی از امام در خواست اندرز کرد.) از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخير می‌اندازد، در دنيا چونان زاهدان، سخن می‌گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است، اگر نعمت‌ها به او برسد سير نمی‌شود، و در محروميّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شکر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است. ديگران را پرهيز می‌دهد اما خود پروا ندارد به فرمانبرداری امر می‌کند اما خود فرمان نمی‌برد، نيکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد گناهکاران را دشمن دارد اما خود يکی از گناهکاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی‌دارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاری دارد، اگر بيمار شود پشيمان می‌شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی‌هاست در سلامت مغرور و در گرفتاری نا اميد است اگر مصيبتی به او رسد به زاری خدا را می‌خواند. اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روی بر می‌گرداند، نفس به نيروی گمان ناروا، بر او چيرگی دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمی‌گردد. برای ديگران که گناهی کمتر از او دارند نگران، و بيش از آنچه که عمل کرده اميدوار است. اگر بی نياز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مأيوس و سست شود. چون کار کند در آن کوتاهی ورزد، و چون چيزی خواهد زياده روی نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را بر گزيده، توبه را به تأخير اندازد، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزيند، عبرت آموزی را طرح می‌کند امّا خود عبرت نمی‌گيرد در پند دادن مبالغه می‌کند امّا خود پند پذير نمی‌باشد. سخن بسيار می‌گويد، امّا کردار خوب او اندک است برای دنيای زودگذر تلاش و رقابت دارد امّا برای آخرت جاويدان آسان می‌گذرد سود را زيان، و زيان را سود می‌پندار از مرگ هراسناک است امّا فرصت را از دست می‌دهد گناه ديگری را بزرگ می‌شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را کوچک می‌پندارد، طاعت ديگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ می‌داند مردم را سرزنش می‌کند، امّا خود را نکوهش نکرده با خود رياکارانه بر خورد می‌کند خوشگذرانی با سرمايه‌داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حکم می‌کند امّا هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حکم نخواهد کرد، ديگران را هدايت امّا خود را گمراه می‌کند، ديگران از او اطاعت می‌کنند، و او مخالفت می‌ورزد، حق خود را به تمام می‌گيرد امّا حق ديگران را به کمال نمی‌دهد، از غير خدا می‌ترسد، امّا از پروردگار خود نمی‌ترسد 
می‌گويم: (اگر در نهج البلاغه جز اين حکمت وجود نداشت، همين يک حکمت برای اندرز دادن کافی بود اين سخن، حکمتی رسا، و عامل بينايی انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است)
(اخلاقی، اجتماعی، سياسی)
 


 
وَ قَالَ ع لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ

 و درود خدا بر او، فرمود: آنچه روی می‌آورد، باز می‌گردد، و چيزی که باز گردد گويی هرگز نبوده است.
(اخلاقی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ - فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: دوست، دوست نيست مگر آن که حقوق برادرش را در سه جايگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتاری، آن هنگام که حضور ندارد، و پس از مرگ.
(اخلاقی، اجتماعی)
 


وَ قَالَ ع الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ - وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ - وَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ الصِّيَامُ - وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ

و درود خدا بر او، فرمود: نماز، موجب نزديکی هر پارسايی به خداست، و حج جهاد هر ناتوان است. هر چيزی زکاتی دارد، و زکات تن، روزه، و جهاد زن، نيکو شوهر داری است.
(اخلاقی، معنوی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ فَقَالَ - كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ - وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ - وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ - نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ - ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ -

 و درود خدا بر او، فرمود: (در پی جنازه‌ای می‌رفت و شنيد که مردی می‌خندد.) گويی مرگ بر غير ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می‌گردند، در حالی که بدن‌هايشان را به گورها می‌سپاريم، و ميراثشان را می‌خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه‌ايم آيا چنين است، که اندرز هر پند دهنده‌ای از زن و مرد را فراموش می‌کنيم و خود را نشانه تيرهای بلا و آفات قرار داديم.
(اخلاقی، اجتماعی)
 


وَ قَالَ ع غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: غيرت زن، کفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست.
(علمی، اخلاقی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ

و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نفسی که می‌کشد، قدمی به سوی مرگ می‌رود.
(اخلاقی) 


وَ قَالَ ع إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا

و درود خدا بر او، فرمود: حوادث اگر همانند يکديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی می‌کنند.
(اخلاقی، علمی، سياسی) 
+ نوشته شده در جمعه 28 تير 1398برچسب:مطالب مذهبی,نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,حیدر,اخلاقی,سیاسی,علمی,انسان,مرگ,حادثه, ساعت 10:4 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً

و درود خدا بر او، فرمود: نادان را يا تندرو يا کند رو می‌بينی.
(اخلاقی، علمی) 

وَ قَالَ ع الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ - وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ - وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ

 و درود خدا بر او، فرمود: دنيا بدن‌ها را فرسوده، و آرزوها را تازه می‌کند، مرگ را نزديک و خواسته‌ها را دور و دراز می‌سازد، کسی که به آن دست يافت خسته می‌شود، و آن که به دنيا نرسيد رنج می‌برد.
(اخلاقی، علمی)
+ نوشته شده در پنج شنبه 27 تير 1398برچسب:مطالب مذهبی,نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,حیدر,اخلاقی,علمی,نادان,تندرو,کنرو,دنیا,بدن,آرزو,مرگ, ساعت 11:19 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

وَ قَالَ ع مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ 

و درود خدا بر او، فرمود: کسی را که نزديکانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا می‌گردد.

(اخلاقی، اجتماعی)

وَ قَالَ ع تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ 

و درود خدا بر او، فرمود: کارها چنان در سيطره تقدير است که چاره انديشی به مرگ می‌انجامد.

(اعتقادی، معنوی) 

+ نوشته شده در پنج شنبه 13 تير 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,نزدیکان,بیگانه,تقدیر,مرگ,اعتقادی,معنوی,حکمت,مطالب مذهبی, ساعت 11:41 توسط آزاده یاسینی


روح

*او کسي است که شبانگاهان روح شما را به وقت خواب مي گيرد، و آنچه را در روز به دست مي آوريد مي داند؛ سپس شما را در روز بر مي انگيزد تا اجل مُعّين سر آيد؛ آن گاه بازگشت شما به سوي اوست؛ سپس شما را به آنچه همواره انجام مي داديد آگاه مي کند.

*و از تو درباره روح مي پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکي به شما نداده اند.
*و خداست که روح را هنگام مرگشان به طور کامل مي گيرد، و روحي را که نمرده است نيز به هنگام خوابش ، پس روح کسي که مرگ را بر او حکم کرده نگه مي دارد، و ديگر روح را تا سرآمدي معين باز مي فرستد؛ مسلماً در اين براي مردمي که مي انديشند، نشانه هايي ست.
*و همان گونه روحي را از امر خود به تو وحي کرديم. تو نمي دانستي کتاب و ايمان چيست؟ ولي آن را نوري قرار داديم که هر کس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مي کنيم؛ بي ترديد تو به راهي راست هدايت مي نمايي.
+ نوشته شده در یک شنبه 25 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,روح,انسان,خواب,اجل,مرگ, ساعت 10:44 توسط آزاده یاسینی


برزخ در قرآن

*تا زماني که يکي از آنان را مرگ در رسد، مي گويد: پروردگارا! مرا بازگردان؛

*اميد است در آنچه واگذاشته ام کار شايسته اي انجام دهم. اين چنين نيست بدون ترديد اين سخني بي فايده است که او گوينده آن است، و پيش رويشان برزخي است تا روزي که برانگيخته مي شوند.
*گويي آنان روزي که قيامت را مي بينند چنين مي پندارند که در برزخ جز شامگاهي يا صبح گاه آن درنگ نکرده اند!
+ نوشته شده در یک شنبه 29 مهر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,برزخ,مرگ,قیامت, ساعت 9:50 توسط آزاده یاسینی


آزمایش در قرآن

*مسلماً ما آنچه را روي زمين است، زينت زمين قرار داديم تا آنان را آزمايش کنيم که کدامشان از جهت عمل نيکوترند.

*هر کسي چشنده مرگ است و ما شما را به نوعي خير و شر آزمايش مي کنيم، و به سوي ما بازگردانده مي شويد.
* بگو: به من فقط وحي مي شود که معبود شما خداي يکتاست؛ پس آيا تسليم مي شويد؟پس اگر روي برگرداندند بگو: من به شما به طور يکسان آگاهي و هشدار دادم، و نمي دانم آنچه شما را به آن وعده داده اند، آيا نزديک است يا دور؟بي ترديد او سخن آشکار را و آنچه را پنهان مي داريد، مي داند.و من نمي دانم شايد اين آزمايشي براي شما و بهره مندي اندکي تا مدتي معين است.
*و بگو: پروردگارا! مرا در جايگاهي پرخير و برکت فرود آور، که تو بهترين فرودآورندگاني.همانا در اين نشانه هايي براي عبرت گيرندگان است؛ و يقيناً ما آزمايش کننده بندگانيم.
*آيا گمان مي کنند افزوني و گسترشي که به سبب مال و اولاد به آنان مي دهيم،براي اين است كه درهاي خيرات را به روي آنها بگشائيم؟! بلكه آنها نميفهمند!يقيناً آنان که از بيم پروردگارشان هراسان و نگرانند،و آنان که به آيات پروردگارشان ايمان مي آورند.و آنان که به پروردگارشان شرک نمي ورزند.و آنان که آنچه را مي پردازند، و در حالي که دل هايشان از اينکه به سوي پروردگارشان باز مي گردند، ترسان است.
*اينانند که در کارهاي خير مي شتابند، و در آن پيشي مي گيرند. و هيچ کس را جز به اندازه گنجايش و توانش تکليف نمي کنيم، و نزد ما کتابي است که به درستي و راستي سخن مي گويد، و آنان مورد ستم قرار نمي گيرند.
*و ما پيش از تو هيچ يک از پيامبران را نفرستاديم مگر آنکه آنان هم غذا مي خوردند و در بازارها راه مي رفتند، و ما برخي از شما را  آزمايش برخي ديگر قرار داديم. آيا شکيبايي مي ورزيد؟ و پروردگارت همواره بيناست.
*آيا مردم گمان کرده اند، همين که بگويند: ايمان آورديم، رها مي شوند و آنان مورد آزمايش قرار نمي گيرند؟
*در حالي که يقيناً کساني را که پيش از آنان بودند، آزمايش کرده ايم ، و بي ترديد خدا کساني را که راست گفته اند مي شناسد، و قطعاً دروغگويان را نيز مي شناسد.
*و از مردم کساني هستند که مي گويند: به خدا ايمان آورديم. پس هنگامي که در راه خدا شکنجه و آزار شوند، شکنجه و آزار مردم را مانند عذاب خدا شمارند ، و اگر از سوي پروردگارت ياري و نصرتي بيايد، قاطعانه مي گويند: ما هم با شما بوديم. آيا و خدا به آنچه در سينه هاي جهانيان است آگاه تر نيست؟
*پس چون انسان را آسيبي رسد، ما را بخواند، سپس هنگامي که از سوي خود نعمتي به او مي دهيم، مي گويد: فقط آن را بر پايه دانش و کارداني خود يافته ام! بلکه آن نعمت آزمايشي است ولي بيشتر آنان معرفت و آگاهي ندارند.
*به يقين ما شما را امتحان مي کنيم تا مجاهدان از شما و صابران را مشخص نماييم، و اخبار شما را نيز مي آزماييم
* اي اهل ايمان! به راستي برخي از همسران و فرزندانتان دشمن شمايند؛ بنابراين از آنان بپرهيزيد، و اگر چشم پوشي کنيد و سرزنش کردن آنان را ترک نماييد و از آنان بگذريد ؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش اند، و خداست که پاداشي بزرگ نزد اوست.
*هميشه سودمند و با برکت است آنکه فرمانروايي به دست اوست و او بر هر کاري تواناست.
*آنکه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد که کدامتان نيکوکارتريد، و او تواناي شکست ناپذير و بسيار آمرزنده است.
+ نوشته شده در چهار شنبه 28 شهريور 1397برچسب:قرآن,آزمایش,صبر,مومن,خیر,شر,معرفت,آگاهی,اموال,فرزندان,مرگ,زندگی,نیکوکار, ساعت 11:1 توسط آزاده یاسینی


وارث در قرآن

*بر شما مقرّر و لازم شده چون يکي از شما را مرگ در رسد، اگر مالي از خود به جا گذاشته است، براي پدر و مادر و خويشان به طور شايسته و پسنديده وصيت کند. اين حقّي است بر عهده پرهيزکاران.

*پس کساني که بعد از شنيدن وصيت، آن را تغيير دهند، گناهش فقط بر عهده آناني است که تغييرش مي دهند؛ يقيناً خدا شنوا و داناست.پس کسي که از انحراف وصيت کننده يا از گناه او بترسد، و ميان ورثه اصلاح دهد، گناهي بر او نيست؛ يقيناً خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*اي اهل ايمان! روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همان گونه که بر پيشينيان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهيزکار شويد.روزهايي چند؛ پس هر که از شما بيمار يا در سفر باشد از روزهاي ديگر؛ و بر آنان که روزه گرفتن طاقت فرساست، طعام دادن به يک نيازمند کفاره آن است. و هر که به خواست خودش افزون بر کفاره واجب، بر طعام نيازمند بيفزايد، برايش بهتر است و روزه گرفتن  اگر بدانيد براي شما بهتر است.
*مردان را از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‏گذارند، بهره‏اى است، همچنين زنان را از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‏گذارند، بهره‏اى است، چه كم باشد چه بسيار، چنين بهره‏اى معين مقرر است.
*چون هنگام تقسيم کردن ارث، خويشاوندان و يتيمان و مستمندان حاضر شدند، چيزي از آن را به ايشان بدهيد، و با آنان سخني شايسته و پسنديده گوييد.
*آنها كه اگر فرزندان ناتواني از خود به يادگار بگذارند از آينده آنان مي‏ترسند بايد بترسند، پس از خدا بپرهيزند و با نرمي و محبت سخن بگويند.‏
*خدا شما را درباره فرزندانتان سفارش مي کند که سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و اگر دخترند و بيش از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم ميراث است؛ و اگر يک دختر باشد، نصف ميراث سهم اوست. و براي هر يک از پدر و مادر ميّت چنانچه ميّت فرزندي داشته باشد، يک ششم ميراث است؛ و اگر فرزندي نداشته باشد، و پدر و مادرش ارث مي برند، براي مادرش يک سوم است و اگر ميّت برادراني داشته باشد، سهم مادرش يک ششم است.پس از وصيتي است که مي کند، يا دَيْني است .شما نمي دانيد پدران و فرزندانتان کدام يک براي شما سودمندترند . فريضه اي از سوي خداست؛ زيرا خدا همواره دانا و حکيم است.
* نصف ميراثي که همسرانتان به جاي مي گذارند، اگر فرزندي نداشته باشند براي شماست، و اگر فرزندي داشته باشند يک چهارم ميراث حقّ شماست، پس از وصيتي که نسبت به مال خود مي کنند يا دَيْني . و براي زنانتان چنانچه فرزندي نداشته باشيد يک چهارم ميراثي است که از شما به جاي مي ماند، و اگر فرزندي داشته باشيد يک هشتم ميراث حقّ آنان است، پس از وصيتي که کرده ايد يا  ديني . و اگر مرد يا زني که از او ارث مي برند، کلاله [يعني بي اولاد و بدون پدر و مادر] باشد و داراي برادر و خواهري است، پس براي هر يک از آن دو نفر يک ششم ميراث است؛ و اگر بيش از اين باشند در يک سوم ميراث شريک اند، پس از وصيتي که شده يا پس از ديني.در وصيتش به وارثان زيان نزند. اين سفارشي است از سوي خدا، و خدا دانا و بردبار است.
*اينها حدود خداست، و هر که از خدا و رسولش اطاعت کند، خدا او را به بهشت هايي که از زير آن نهرها جاري است درآورد؛ در آن جاودانه اند، و آن است کاميابي بزرگ.
* و براي هر کسي از آنچه به جاي گذاشته وارثاني قرار داده ايم، که از ميراث پدر و مادر و خويشاوندان ارث ببرند و کساني که با آنان پيمان بسته ايد؛ پس سهم ارث آنان را بدهيد؛ يقيناً خدا بر همه چيز گواه است.
*از تو درباره کلاله فتوا مي خواهند، بگو: خدا درباره کلاله به شما فتوا مي دهد: اگر مردي که فرزند ندارد، از دنيا برود وبراي او خواهري باشد، نصف ميراثي را که از او به جا مانده خواهر به ارث مي برد، و اگر خواهري از دنيا برود و وارثش فقط يک برادر باشد، همه ميراث به جا مانده خواهر را برادرش به ارث مي برد، و اگر خواهران ميّت دو نفر باشند، دو سوم ميراث به جا مانده را ارث مي برند، و اگر خواهران و برادران متعدد باشند، سهم ارث براي مرد مانند دو زن است. خدا براي شما بيان مي کند تا گمراه نشويد؛ و خدا به همه چيز داناست.
*و اما چون او را بيازمايد، پس روزي اش را بر او تنگ گيرد، گويد: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.
*و ميراث خود را يک جا و کامل مي خوريد
+ نوشته شده در یک شنبه 14 مرداد 1397برچسب:قرآن,وارث,ارث,وصیت,میت,مرده,مرگ,مال,تقسیم ارث,دین,کلاله, ساعت 10:7 توسط آزاده یاسینی


مرگ در قرآن

*آيا به کساني که از ترس مرگ از خانه هاي خود در حالي که هزاران نفر بودند، بيرون آمدند ننگريستي؟ پس خدا به آنان فرمود: بميريد سپس آنان را زنده کرد. خدا نسبت به مردم داراي فضل و احسان است، ولي بيشتر مردم سپاس نمي گزارند.

*هر کسي مرگ را مي چشد؛ و بدون ترديد روز قيامت پاداش هايتان به طور کامل به شما داده مي شود. پس هر که را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً کامياب شده است؛ و زندگي اين دنيا جز کالاي فريبنده نيست.
*اي اهل ايمان! هنگامي که يکي از شما را مرگ فرا مي رسد، بايد در حال وصيت، دو عادل از هم کيشان خود را بر وصيت شاهد بگيريد؛ يا اگر در سفر بوديد و مرگِ شما فرا رسيد دو نفر از غير هم کيشان خود را شاهد وصيت بگيريد. و اگر شک کرديد، هر دو را بعد از نماز حبس کنيد، پس به خدا سوگند ياد مي کنند که ما اين شهادت را به هيچ قيمتي نمي فروشيم هر چند  خويشاوندان ما باشد، و شهادت الهي را پنهان نمي کنيم، که اگر پنهان کنيم از گناهکاران خواهيم بود.و اگر معلوم شود كه آنان مرتكب گناه شده‏اند، آنگاه دو تن از كسانى كه بر آنان جفا رفته است و از نزديكان هستند به جاى آنان قيام كنند، و به خداوند سوگند بخورند كه شهادت ما از شهادت آن دو درست‏تر است و ما از حق تجاوز نمى‏كنيم و در غير اين صورت از ستمكاران خواهيم بود.اين براي اينکه شاهدان شهادت را به صورتي درست و صحيح ادا کنند يا بترسند،و حقّ سوگندشان به ديگران برگردانده شود، به حقيقت نزديک تر است. و از خدا پروا کنيد و بشنويد؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمي کند.
*و اوست که بر بندگانش چيره و غالب است، و همواره نگهباناني براي شما مي فرستد تا هنگامي که يکي از شما را مرگ در رسد فرستادگان ما جانش را مي گيرند؛ و آنان کوتاهي نمي کنند.سپس به سوي خدا، سرپرست و مولاي به حقّشان بازگردانده مي شوند. آگاه باشيد! فرمانروايي و حکومت مطلق فقط ويژه اوست؛ و او سريع ترين حساب گران است.
* براي هر امتي زماني است، هنگامي که اجلشان سرآيد، نه ساعتي پس مي مانند و نه ساعتي پيش مي افتند.
*بگو: من براي خود قدرت دفع زيان و جلب سود ندارم، مگر آنچه را که خدا بخواهد؛ براي هر امتي سرآمدي معين و اجلي محدود است، هنگامي که اجلشان سرآيد، نه لحظه اي پس مي مانند و نه پيش مي افتند.
*او زنده مي کند ومي ميراند وبه سوي او بازگردانده مي شويد.
*هر کسي چشنده مرگ است و ما شما را به نوعي خير و شر آزمايش مي کنيم، و به سوي ما بازگردانده مي شويد.
*و يقيناً ما انسان را از چکيده اي از گِل آفريديم،سپس آن را نطفه اي در قرارگاهي استوار قرار داديم.آن گاه آن نطفه را علقه گردانديم، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتي درآورديم، پس آن پاره گوشت را استخوان هايي ساختيم و بر استخوان ها گوشت پوشانديم، سپس او را با آفرينشي ديگر پديد آورديم؛ پس هميشه سودمند و بابرکت است خدا که نيکوترين آفرينندگان است.سپس همه شما بعد از اين مي ميريد.
*هيچ امتي از اجلِ خود نه پيش مي افتد و نه پس مي ماند.
*هر جانداري چشنده مرگ خواهد بود، سپس به سوي ما بازگردانده مي شويد،
*يقيناً خداست که دانش قيامت فقط نزد اوست، و باران را نازل مي کند، و آنچه را در رحم هاست مي داند؛ و هيچ کس نمي داند فردا چه چيزي به دست مي آورد، و هيچ کس نمي داند در چه سرزميني مي ميرد؛ بي ترديد خدا دانا و آگاه است.
*بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده است شما را مي گيرد، سپس به سوي پروردگارتان باز گردانده مي شويد.
*خداست که بادها را فرستاد تا ابري را برانگيزند، پس ما آن را به سوي سرزمين مرده رانديم و زمين را پس از مردگي اش به وسيله آن زنده کرديم؛ زنده شدن مردگان هم اين گونه است.
*بي ترديد ما مردگان را زنده مي کنيم و آنچه را پيش فرستاده اند و بر جا مانده از ايشان را ثبت مي کنيم و همه چيز را در کتابي روشن برشمرده ايم.
*و اين زمين مرده براي آنان نشانه اي مي باشد که آن را زنده کرديم و از آن دانه بيرون مي آوريم که از آن مي خورند،
*آيا هنگامي كه ما مرديم و خاك شديم دو باره به زندگي باز مي‏گرديم ؟ اين بازگشتي است بعيد!
*بي ترديد ما آنچه را که زمين از اجسادشان مي کاهد، مي دانيم و نزد ما کتابي ضبط کننده است.
*و آنکه از آسمان آبي به اندازه نازل کرد، پس به وسيله آن سرزميني مرده را زنده کرديم، همين گونه بيرون آورده مي شويد؛
*و از آسمان آبي بسيار پربرکت و سودمند نازل کرديم، پس به وسيله آن باغ ها و دانه هاي دروکردني را رويانديم.
*براي آنکه رزق و روزي بندگان باشد، و نيز به وسيله آن آب سرزمين مرده را زنده کرديم؛ و بيرون آمدنشان اين گونه است.
*آيا ما از آفرينش نخستين عاجز و درمانده شديم بلکه آنان باز در آفرينش جديد در ترديدند.
*و سکرات و بيهوشي مرگ، حق را مي آورد اين همان چيزي است که از آن مي گريختي؛
*ما شما را آفريديم، پس چرا باورنمي کنيد؟
*آيا از نطفه اي که در رحم مي ريزيد آگاه هستيد؟
*آيا شما آن را مي آفرينيد يا ما آفريننده ايم؟
*ماييم که مرگ را ميان شما مقدّر کرديم، و هيچ چيز ما را مغلوب نمي کند.
*به اين منظور كه گروهي را بجاي گروه ديگري بياوريم و شما را در جهاني كه نمي‏دانيد آفرينش تازه بخشيم.
*و به راستي پيدايش نخستين را شناختيد، پس چرا متذکّر نمي شويد؟!
*مرا خبر دهيد آنچه را مي کاريد،
*آيا شما آن را مي رويانيد، يا ما مي رويانيم؟
*به يقين اگر بخواهيم، آن را ريز ريز کرده و خاشاک مي کنيم که متأسف و شگفت زده مي شويد،
*به راستي ما زيان كرده‏ ايم.
*بلکه ناکام و محروميم
*به من خبر دهيد آبي که مي نوشيد،
*آيا شما آن را از ابر باران زا فرود آورده ايد يا ما فرود آورنده ايم؟
*اگر بخواهيم آن را تلخ مي گردانيم، پس چرا سپاس گزاري نمي کنيد؟
*به من خبر دهيد آتشي که مي افروزيد،
*آيا شما درختش را به وجود آورده ايد يا ما به وجود آوردنده ايم؟
*ما آن را وسيله تذکر و مايه استفاده براي صحرانشينان و بيابانگردان قرار داده ايم.
*پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوي.
*پس چرا هنگامي که روح به گلوگاه مي رسد،
*و شما در آن وقت نظاره گر هستيد 
*و ما به او از شما نزديک تريم، ولي نمي بينيد.
*اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمي‏شويد،
*پس او را بازگردانيد اگر راست مي‏گوئيد.
*اما اگر او از مقربان باشد،
*در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است.
*و هرگز خدا کسي را چون اجلش فرا رسد، مهلت نمي دهد؛ و خدا به اعمالي که انجام مي دهيد، آگاه است.
+ نوشته شده در چهار شنبه 10 مرداد 1397برچسب:قرآن,مرگ,نطفه,آفرینش,قیامت,آتش,بهشت,گل,علقه,اجل,رحم, ساعت 12:32 توسط آزاده یاسینی


مطالب ادبی

مرگهاي عجيب تاريخي ...

مرگ همه ما بالاخره يک روز فرا مي رسد اما برخي مرگ و مير ها به شکلي جالب و عجيب در طول تاريخ اتفاق افتاده که متوفي را هم به شهرت رسانده است. برخي از اين مرگ ها را مرور مي کنيم: آرنولد بنت : داستان نويس انگليسي- وي براي آنکه ثابت کند آب شهر پاريس از نظر بهداشتي کاملا سالم است، يک ليوان از آن را خورد و در اثر تيفوئيد ناشي از آن در گذشت! آگاتوکلس : خودکامه سراکيوز - در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد. آلن پينکرتون : موسس آژانس کارآگاهي آمريکا -هنگام نرمش صبحگاهي به زمين خورد و زبانش لاي دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقارياي ناشي از اين زخم درگذشت. آيزادورا دانکن : رقاص آمريکايي -هنگامي که در اتومبيل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبيل گير کرد و گردنش شکست و خفه شد.

 

اسکندر کبير : پادشاه مقدوني - به دنبال دو روز ميگساري و عياشي در اثر تب درگذشت. الکساندر : پادشاه يونان -يک ميمون خانگي گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت. تامس آت وي : نمايشنامه نويس انگليسي -مرد فقيري بود. به دنبال روزها گرسنگي سرانجام يک گيته به دست آورد و با آن يک دست پيچ گوشت خريد و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گيرش شد و خفه اش کرد! جان وينسون : ماجرا جوي بريتانيا -وي در 72 سالگي از اسب به زمين افتاد و ميخي وارونه بر زمين افتاده بود، در سرش فرو رفت. جروم ناپلئون بناپارت : آخرين بناپارت آمريکايي - در سنترال پارک نيويورک، پايش به زنجير سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم هاي حاصله در گذشت. جورج دوک کلارنس : انگليسي -به دستور برادرش ريچارد سوم در خمره

 

شراب خفه شد. جيمز داگلاس ارل مورتون : - بوسيله دستگاهي شبيه گيوتين که خودش آن را به اسکاتلنديان معرفي کرده بود، سر بريده شد. رودولفوني يرو : ژنرال مکزيکي - اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگيني طلاهايي که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد. زئوکسيس : نقاش يونان (قرن پنجم ق.م)- به تصويري که از يک ساحره پير کشيده بود آنقدر خنديد که يکي از رگ هايش پاره شد و مرد! ژراردونرال : نويسنده فرانسوي - با بند پيشبند، خودرا از تير چراغ برق خيابان حلق آويز کرد. فرانسيس بيکن : براثر گرفتاري در يک سرماي ناگهاني گرفتار شد و درگذشت. فالک فيتز وارن : چهارم بارون انگليسي - در بازگشت از يک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشيده بود، در درون زره اش خفه شد. کلاديوس اول : امپراتور

 

روم - با يک پر آغشته به سم خفه شد. کنت اريک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ : اين انگليسي در اثر خشم ناشي از مستي، با سيخ بخاري به دوستش حمله کرد، اما خودش توي بخاري افتاد و سوخت. گريگوري يفيموويچ راسپوتين : وزنه اي به خوبنش بستند و در رود نوا غرقش کردند. لايونل جانسن : شاعر انگليسي از روي چهارپايه پشت بار به زمين افتاد و در اثر زخمهاي حاصله در گذشت. لنگي کالير : کلکسيونر آمريکايي در خانه خود و در تله اي مهلک درگذشت. تله را براي دستگيري دزدان کار گذاشته بود. مارکوس ليسينيوس کراسوس : سياستمدار رومي - اين رهبر خوبنام و صراف رمي به دست سربازان پارتي با ريختن طلاي مذاب در حلقش درگذشت. هنري اول : پادشاه انگليسي -در اثر افراط در خوردن مارماهي دچار ناراحتي روده شد و مرد. يوسف اشماعيلو : کشتي گير ترک - بر اثر سنگيني طلاهايي که به کمرش بسته بود در دريا غرق شد. چون نتوانست به راحتي شنا کند.

+ نوشته شده در دو شنبه 12 مرداد 1394برچسب:مطالب ادبی,مطالب جالب,مرگهای عجیب تاریخی,مرگ,تاریخ,مستند تاریخی, ساعت 10:58 توسط آزاده یاسینی