••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان

 ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی می کرد. ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ از ﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ.ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ.ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را به عنوان جانشین خود ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ می نمایم که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند، ﺑﺨﻮﺍبد!ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ، ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ.ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ اﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد. فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدن ﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ.ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ.ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ نکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ.ﺳﻮﺍﻝ می پرسند ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ می گوید ...ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼه ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ.ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭا ندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و....ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید.مرد فقیر، ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود و ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ، ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ می گیرد، ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ شده ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ بیاورند... ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ.ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ می کنند، ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ گذاشته ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ!ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ می گوید:ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ. ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...

ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...جانشین پادشاه
+ نوشته شده در پنج شنبه 31 تير 1400برچسب:داستان کوتاه,پند آموز,داستان زیبا,جانشین,پادشاه,پیرمرد,فقیر,خر,الاغ,یابو, ساعت 14:34 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ- وَ الْفَأْلُ حَقٌّ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ- وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ- وَ الطِّيبُ نُشْرَةٌ وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ- وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ


 و درود خدا بر او، فرمود: چشم زخم حقيقت دارد، استفاده از نيروهای مرموز طبيعت حقيقت دارد، سحر و جادو وجود دارد، و فال نيک راست است، و رويداد بد را بد شگون دانستن، درست نيست، بوی خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان کننده و نشاط آور، سواری بهبودی آور، و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است
 
 
(علمی، اعتقادی)
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع: مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ
 

و درود خدا بر او، فرمود: هماهنگی در اخلاق و رسوم مردم، ايمن ماندن از دشمنی و کينه‌های آنان است.
(اخلاقی، اجتماعی) 

 


حیوانات - ملزومات

*ودام ها را که براي شما در آنها گرمي و سودهاست آفريد، و از آنها مي خوريد.و براي شما در آنها زيبايي است، آن گاه که شبان گاه از چراگاه بر مي گردانيد و هنگامي که صبح گاهان به چراگاه مي بريد.

*و بارهاي سنگين شما را تا شهري که جز با دشواري و مشقت به آن نمي رسيد، حمل مي کنند؛ يقيناً پروردگارتان رؤوف و بسيار مهربان است.
*و اسب ها و استرها و الاغ ها را آفريد تا بر آنها سوار شويد و تجمل و زينت باشد، و چيزهايي به وجود مي آورد که شما نمي دانيد.
*اوست که از آسمان، آبي براي شما نازل کرد که بخشي از آن نوشيدني است و از بخشي از آن درخت و گياه مي رويد که در آن مي چرانيد.
*و خدا خانه هايتان را براي شما مايه آرامش و راحت قرار داد، و براي شما از پوست دام ها سر پناه مقرّر کرد، که آنها را روز کوچ کردنتان و هنگام اقامتتان سبک مي يابيد و از پشم ها و کرک ها و موهاي آنها تا زماني معين، وسايل زندگي و کالاي تجارت پديد آورد.
*و به يقين براي شما در دام ها عبرتي است، از شيري که در شکم آنهاست به شما مي نوشانيم، و در آنها براي شما سودهاي فراواني است، و از آنها مي خوريد.
*و بر آنها و بر کشتي ها حمل مي شويد؛
*و خدا هر جنبده اي را از آبي آفريد، پس گروهي از آنها بر شکمشان راه مي روند، و برخي از آنها به روي دو پا حرکت مي کنند، و بعضي از آنها به روي چهار پا راه مي روند. خدا آنچه را بخواهد مي آفريند؛ مسلماً خدا بر هر کاري تواناست.
*و براي آنان نشانه اي ديگر اين که فرزندانشان را در کشتي هايي پر حمل کرديم،
*و براي آنان چيزهايي مانند کشتي آفريديم که بر آن سوار مي شوند،
*آيا نديده اند که ما از آنچه به قدرت خود انجام داده ايم براي آنان چهارپاياني آفريده ايم که آنان مالکشان هستند.
*و چهارپايان را براي آنان رام کرديم که برخي از آنها مرکب سواري آنان هستند و از برخي از آنها مي خورند،
*و براي آنان در آن چهارپايان سودهايي [چون پشم، کُرک و پوست] و نوشيدني هايي [چون شير و فرآورده هاي آن] هست؛ آيا سپاس گزاري نمي کنند؟
*شما را از يک تن آفريد، سپس همسرش را از او پديد آورد، و از چهارپايان هشت زوج آفريد، شما را در شکم هاي مادرانتان آفرينشي پس از آفرينشي ديگر در ميان تاريکي هاي سه گانه به وجود آورد. اين است خدا پروردگار شما که فرمانروايي ويژه اوست، معبودي جز او نيست، پس چگونه شما را از حق بازمي گردانند؟
*خداست که چهارپايان را براي شما پديد آورد تا بر بعضي از آنها سوار شويد، و از بعضي از آنها بخوريد؛
*و براي شما در آنها سودهايي است، تا  به مقصدي که در دل هاي شماست برسيد، و بر آنها و بر کشتي ها حمل مي شويد.
*و آنکه همه جفت ها را آفريد، و براي شما از کشتي ها و چهارپايان و آنچه که سوارش مي شويد پديد آورد،
*تا بر پشت آنها قرار گيريد، سپس هنگامي که بر آنها سوار مي شويد نعمت پروردگارتان را به ياد آوريد و بگوييد: منزّه است کسي که اين را براي ما مسخّر و رام کرد، در حالي که ما را قدرت مسخّر کردن آنها نبود؛
*و يقيناً ما به سوي پروردگارمان باز مي گرديم؛
*خداست که دريا را براي شما مسخّر و رام کرد تا کشتي ها به فرمانش در آن روان شوند و تا شما از فضل و رزق و روزي اش بهره جوييد و تا شما سپاس گزاري کنيد.
*و همه آنچه را در آسمان هاست و آنچه را در زمين است از سوي خود براي شما مسخّر و رام کرد؛ بي ترديد در اين امور براي مردمي که مي انديشند، نشانه هايي ست.
*همانا ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان کتاب و ترازو نازل کرديم تا مردم به عدالت بر خيزند، و آهن را که در آن براي مردم قوت و نيرويي سخت و سودهايي است، فرود آورديم و تا خدا مشخص بدارد چه کساني او و پيامبرانش را در غياب پيامبران ياري مي دهند؛ يقيناً خدا نيرومند و تواناي شکست ناپذير است.
*اوست که زمين را براي شما رام قرار داد، بنابراين بر اطراف و جوانب آن راه رويد و از روزي خدا بخوريد، و برانگيختن مردگان و رستاخيز به سوي اوست.
*آيا ندانسته اند که پرندگان بالاي سرشان را در حالي که بال مي گشايند و مي بندند، فقط رحمان در فضا نگه مي دارد؟ يقيناً او بر همه چيز بيناست.
*و خدا زمين را براي شما فرشي گسترده قرار داد،
*تا از راه ها و جاده هاي وسيع آن برويد؟
+ نوشته شده در شنبه 15 دی 1397برچسب:قرآن,ترجمه,حیوان,جانور,ملزومات,خوراک,پوشاک,مسکن,اسب,استر,الاغ,شیر,چهارپایان,مرکب,نوشیدنی,چراگاه,پشم,کرک,مو, ساعت 11:26 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت عزیز در قرآن

*يا چون آن کسي که به دهکده اي گذر کرد، در حالي که ديوارهاي آن بر روي سقف هايش فرو ريخته بود گفت: خدا چگونه اينان را پس از مرگشان زنده مي کند؟ پس خدا او را صد سال ميراند، سپس وي را برانگيخت، به او فرمود: چه مقدار درنگ کرده اي؟ گفت: يک روز يا بخشي از يک روز درنگ کرده ام.  فرمود: بلکه صد سال درنگ کرده اي! به خوراکي و نوشيدني خود بنگر که تغييري نکرده، و به دراز گوش خود نظر کن ، و تا تو را نشانه اي براي مردم قرار دهيم، اکنون به استخوان ها  بنگر که چگونه آنها را برمي داريم و به هم پيوند مي دهيم، سپس بر آنها گوشت مي پوشانيم. چون بر او روشن شد، گفت: اکنون مي دانم که يقيناً خدا بر هر کاري تواناست.

+ نوشته شده در یک شنبه 18 شهريور 1397برچسب:قرآن,ترجمه,متن قرآن,حضرت عزیز,دهکده,صد سال میراند,درازگوش,الاغ,استخوان,زنده شدن مردگان, ساعت 11:11 توسط آزاده یاسینی