••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان

هنگامي که پيامبر در مدينه حضور داشتند، مسلمانان نزد حضرت مي آمدند و با رسول خدا نجوي مي کردند و با سخن آهسته و خصوصي با پيامبر مشورت مي نمودند. ثروتمندان مي آمدند و آنقدر با پيامبر  نجوي مي کردند و براي خود کسب و جهد مي کردند و پيامبر نيز که دريايي از صبر و رحمت بود، به حرفهاي آنان گوش و آنها را تحمل مي کرد.خداوند براي امتحان مسلمانان و دلايل ديگر آيه اي به شرح زير فرستاد:« اي کساني که ايمان آورده ايد، وقتي مي خواهيد با پيامبر  نجوي کنيد، ابتدا صدقه بدهيد و سپس با پيامبر نجوي کنيد. اين کار براي خودتان بهتر و پاکيزه تر است ».پس از نزول آيه ديگر کسي براي نجوي کردن نزد پيامبر  نيامد. معلوم شد که دوستي مال دنيا دل ها را گرفته و مال دنيا از مصاحبت پيامبر نزدشان عزيزتر است. تنها امام علي بود که به اين آيه عمل کرد و هر وقت نزد پيامبر مي خواست برود يک درهم به فقرا مي داد و خود حضرت مي فرمايند:« ده مرتبه خدمت پيامبر رفتم و هر بار حکمتي از رسول خدا  آموختم ».پس از ده روز اين حکم نسخ گرديد، فضيلت و برتري امام علي بر ديگران آشکار شد. عبدالله پسر عمر مي گفت: از پدرم شنيدم که گفت: سه چيز در علي است که آرزو داشتم يکي از آنها در من بود:يکي فرمايش پيامبر درباره ايشان  در جنگ خيبر بود که فرمود:« فردا پرچم را به دست مردي مي دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او را نيز دوست مي دارند و پرچم را به دست علي  داد در حالي که ما آرزو داشتيم آنرا به ما بدهد تا اين فصيلت از آن ما باشد » دوم:« آيه نجوي است که جز علي  هيچ کس موفق نشد به آن عمل کند »سوم:« اينکه فاطمه زهرا دختر پيامبر در خانه اش بود »امام علي  نيز مي فرمايند: آيه اي در قرآن مجيد هست که هيچ کس پيش از من و بعد از من به ان عمل نکرد و تنها من به آن عمل کردم و آن آيه نجوي است.صدقه و نجوي 
+ نوشته شده در پنج شنبه 12 فروردين 1400برچسب:داستان کوتاه,پند آموز,داستان زیبا,امام علی,امیرالمومنین,نجوا,صدقه, ساعت 16:42 توسط آزاده یاسینی